
قصهگویی؛ پلی میان خیال و رشد
قصهها از همان روزهای نخست زندگی بشر با ما بودهاند؛ از کنار آتشهای خاموششونده تا کنار تخت خواب کودکان. روایتها نه فقط سرگرمی، که بخشی جدی از رشد کودکاند. امروزه پژوهشهای بسیاری نشان دادهاند که قصهگویی به طور مستقیم بر ذهن، زبان، احساسات و حتی روابط اجتماعی کودکان اثر میگذارد. این مقاله تلاش میکند تا بهزبان ساده و کاربردی، اثرات قصهگویی را در زندگی کودکان بررسی کند؛ نه فقط بهعنوان یک سرگرمی، بلکه بهمثابه ابزاری تربیتی و آموزشی.

قصه و رشد ذهنی کودک
۱. تخیل و تصویرسازی ذهنی
وقتی کودکی داستانی میشنود، مغزش بیکار نمیماند. شروع میکند به ساختن تصاویری از شخصیتها، مکانها و اتفاقها. این تصویرسازی، نهتنها تخیل را تقویت میکند، بلکه به رشد خلاقیت و تقویت هوش تصویری کودک کمک میکند. دنیای تخیل، همان جاییست که بذر نوآوری در آن کاشته میشود.
۲. تمرین حل مسئله
بیشتر داستانها گرههایی دارند که باید باز شوند؛ شخصیتهایی که با مشکلاتی روبهرو هستند. کودک هنگام شنیدن این قصهها، ناخواسته خود را جای شخصیتها میگذارد، تصمیم میگیرد و راهحل پیدا میکند. همین تمرین ذهنی، زمینهساز رشد قدرت تحلیل و تصمیمگیری در اوست.
۳. تقویت تمرکز و حافظه
پیگیری ماجراهای یک داستان نیاز به تمرکز دارد. کودک باید اتفاقات را دنبال کند، شخصیتها را بهخاطر بسپارد و ارتباط میان رویدادها را در ذهنش نگه دارد. این روند، بهطور مؤثری تمرکز و حافظه شنیداری کودک را تقویت میکند.
رشد زبانی در دل قصهها
۱. گسترش دایرهی واژگان
یکی از طبیعیترین راههای یادگیری کلمات جدید، شنیدن آنها در بستر داستان است. کودک با واژههایی مواجه میشود که ممکن است در مکالمات روزمره نشنود، اما چون در دل داستان معنا پیدا میکنند، بهتر در ذهنش میمانند و بعدها آنها را بهکار میبرد.
۲. آشنایی با ساختار زبان و روایت
قصهها معمولاً ساختاری مشخص دارند: آغاز، گره، اوج، گرهگشایی و پایان. این ساختار باعث میشود کودک ناخودآگاه با ترتیب منطقی اتفاقات، نحوهی جملهسازی، بهکار بردن افعال و حتی روایتپردازی آشنا شود.
۳. تقویت مهارت گفتاری و شنیداری
قصهگوییِ دوطرفه، یعنی وقتی کودک هم شنونده است و هم راوی، باعث میشود که او مهارتهای گفتاریاش را تقویت کند. شنیدن مکرر داستانها، سپس بازگو کردن آنها یا حتی ساختن نسخهی خودش از قصه، زبان را در ذهن کودک به جریان میاندازد و اعتمادبهنفس کلامیاش را بالا میبرد.
رشد هیجانی و اجتماعی کودک با قصهگویی
۱. درک احساسات و همذاتپنداری
داستانها معمولاً پر از احساساند: شادی، غم، ترس، امید… کودک با شنیدن آنها، این احساسات را تجربه میکند و به مرور میآموزد که آنها را در خودش و دیگران بشناسد. همذاتپنداری با شخصیتها، مهارت مهمیست که بعدها در روابط انسانی به کارش میآید.
۲. آموزش غیرمستقیم ارزشها و مهارتهای اجتماعی
قصهها بدون آنکه خشک و مستقیم باشند، مفاهیم اخلاقی و انسانی را منتقل میکنند: مهربانی، صداقت، شجاعت، دوستی، احترام، پذیرش تفاوتها… این ارزشها بهشکلی عمیق و پایدار در ذهن کودک جای میگیرند، چون در دل یک روایت زنده و ملموس تجربه میشوند.
نقش قصهگویی در خانه و مدرسه
نقش والدین:
قصهگویی برای کودک، فقط شنیدن داستان نیست؛ فرصتیست برای نزدیکی عاطفی، امنسازی فضا و ایجاد حس تعلق. وقتی والدین با صدایی گرم و نگاهی مهربان برای کودک قصه میگویند، خاطرهای ماندگار میسازند. حتی چند دقیقه در روز – مثلاً پیش از خواب – میتواند تأثیر بزرگی بر رابطه والد-کودک داشته باشد.

نقش مربیان و معلمان:
در محیط آموزشی، قصهگویی میتواند ابزاری مؤثر برای آموزش غیرمستقیم مفاهیم درسی و مهارتهای زندگی باشد. مربیان میتوانند از تکنیکهای مختلف استفاده کنند؛ مثل نمایش عروسکی، داستانهای صوتی، تصویرخوانی یا حتی داستاننویسی گروهی با مشارکت بچهها.
چطور قصهگویی را اثربخشتر کنیم؟
• انتخاب داستانهایی متناسب با سن، نیاز و علاقهی کودک
• استفاده از صدا، لحن، زبان بدن و تنوع اجرا
• مشارکتدادن کودک در روند قصه (پرسیدن سؤال، حدس زدن پایان، انتخاب شخصیت)
• تکرار داستانهای محبوب برای تثبیت واژگان و مفاهیم
• پرسیدن سؤال بعد از داستان برای تشویق کودک به تحلیل و تفکر
نتیجهگیری
قصهگویی چیزی فراتر از سرگرمی است؛ راهیست برای پرورش ذهن، زبان، دل و روابط کودک. بچههایی که در فضای قصه رشد میکنند، معمولاً خلاقتر، اجتماعیتر و توانمندتر در بیان احساسات و حل مسائل هستند.
در دنیایی که تکنولوژی لحظهبهلحظه پیش میرود، شاید قصهگویی سنتی در خطر فراموشی باشد.
اما اگر بتوانیم این هنر قدیمی را دوباره به دل خانهها و کلاسهای درس برگردانیم، آیندهای پُر از کودکانی توانمندتر، خیالپردازتر و مهربانتر خواهیم داشت.
گردآورنده:فهیمه عسکری